تو ماه منی که تو بارون رسیدی

تو ماه منی که تو بارون رسیدی

امیـد منـی تـو شــب نا امـــیدی

خیلی بهت احتیاج دارم

الان بیش از هر موقع دیگه دلم گرفته و هوای تو رو دارم

فقط تو میتونی آرومم کنی

دلم واست یه ذره شده

اصلا الان دستم به نوشتن نمیره، اصلا اوضاع روحی مناسب نیست و دلتنگیت اصلا نمیذاره فکرم متمرکز بشه، کارم شده سیاوش گوش کردن

چند روز پیش هم از خواب پاشدم دیدم زنگ زدی، چقدر خودم رو نفرین کردم که چرا زنگ گوشی رو بسته بودم، دیگه از این به بعد هم زنگ  گوشی رو نمیبندم و تو هم قول بده هر وقت تونستی زنگ بزن و اصلا به فکر این که ساعت چنده و اینا نباش! باشه؟ آفرین

اینو بدون اگه بی خوابی بکشم بهتر از تحمل زجر دوریته عزیزم

هر جا هستی به یادتم

فداییت، مجتبی

نظرات 1 + ارسال نظر
امید پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:07 ب.ظ http://www.s-p-r.blogsky.com

سلام . انشاا... که به آرزوت برسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد