تولد

11 مهر 86

نزدیک سه ماه با دختری آشنا شدم، خیلی دوسش دارم

فردا تولدشه اما حیف نمیتونم هدیه ای بهش بدم

حاضر میشم که بریم خونه خالم، امشب اونجا دعوتیم

نزدیک ساعت 7 غروب هستش، خطهای ایرانسل به طرف فجیعی قاطی کرده و اصلا نه میشه اس ام اس داد و نه میشه اس ام اس گرفت

شب با پسر خالم مشغول بازی هستیم که میبینم اون دختره که خیلی دوسش دارم اس ام اس میده و هنوزم بیداره

بهش میگم میخوام بهت زنگ بزنم کارت دارم

ساعت از بامداد 12 مهر گذشته که بهش زنگ میزنم

اولین کسی بودم که روز تولدش بهش تبریک گفتم

با هم خوش و بشی میکنیم و بهش میگم میخوام یه آهنگ با هم گوش بدیم

آهنگ خیلی قشنگیه

وقتی دستام خالی باشه
وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم
که بدونم لایق تو

دلم و از مال دنیا
به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم
به تو تکیه داده بودم

هر بلایی سرم اومد
همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم
ولی از تو نبریدم
هرجا بودم با تو بودم
هرجا رفتم تو رو دیدم
تو سبک شدن تو رویا
همه جا به تو رسیدم

آهنگ با هم گوش میدیم، خیلی ساکت

جفتمون ساکت شدیم و فقط به عشقمون فکر میکنیم

عشق شیرینیه، تجربه خیلی خوبی داریم و مطئنیم که عشق هم دیگه ایم

آهنگ تموم میشه و خداحافظی میکنیم و عشقم برای صرف شام با خانواده بیرون میره...

________

یک سال گذشته

اون دختر زیبا هنوزم عشق اول و آخر منه

هنوز هم دوسش دارم

عشقمون هر روز که میگذره جا افتاده تر و پخته تر میشه

مجددا" تولدت رو تبریک میگم عزیزم

بر روی کاغذ و شناسنامه یکسال بزرگ تر شدی اما سال ها با این رقم فاصله داری و بیشتر از تمام همسن های خودت میفهمی و درک میکنی

دوســـــــــــــت دارم گلم