سال تحصیلی جدید برای من شروع شده اما چند تا فرق با پارسال داشتم
پارسال وقتی میخواستیم برگردیم خونه، دست جمعی سوار اتوبوس می شدیم و تا خونه وایمیستادیم و حرف میزدیم و حوصلمون سر نمیرفت
بعضی موقع ها هم تو SMS میدادی و یکم به ایستاده بودن من میخندیدی
وقتی می رسیدم خونه تا موقعی که خوابم ببره باهات در ارتباط بودم
نمیدونم اون روزهارو بگم خوش یا این روزا
روزایی که تنها بر میگردم خونه
واسه خودم تنها میشینم و آهنگ گوش میکردم
پارسال که اکیپ دوستامون تو دانشگاه 5-6 نفره بود اما الان فقط منم و مهدی که اون هم در ابتدای برگشت به خونه مسیرش از من سوا میشه
تو راه برگشت خونه که یک ساعتی طول میکشه ساکت میشینم، اهنگ توی گوشم زمزمه میکنه و با دقت به بیرون نگاه میکنم، به همه چی، از زیبایی چند تیکه طبیعت سر راه تا تیکه بیابونی که یه ریل راه آهن از وسط رد شده... سختی کار دست فروش ها سر خیابون...
اما تمام طول روز دلتنگ تو هستم
وقتی هم که میرسم خونه به اینجا سر میزنم و سعی میکنم چند کلامی بنویسم
خودم که این روزهارو بیشتر دوست دارم
حس میکنم پخته تر شدم
کارهام درست تر شده
عشقم نسبت به پارسال بیشتر شده
همه چیه امسال بهتره اما دلتنگی که دارم خیلی زیاده، خیـــــــــلی
چیکار کنم که دوست دارم؟ جز تو کسی به چشم من نمیاد
با اینکه حس دلتنگی آزاد دهندس اما ما به فال نیک میگیریمش
خدا رو شکر میکنیم که کسی تو زندگی ما هست که ارزش دلتنگی رو داره
وقتی دلتنگ میشیم یعنی ما عاشقیم
وقتی دلتنگ میشیم یعنی ما یه عشق داریم
وقتی دلتنگ میشیم یعنی ما فقط دوست داریم عشقمون کنارمون باشه
وقتی دلتنگ میشیم یعنی فقط عشقمون در نگاهمون با ارزشه
جامعه مجازی ایرانیان شما هم به ما بپیوندید