فکر نکنی دوری و اینجا نیستی
قلب من اونجاست، تو تنها نیستی
هوس کردم بشینم زار بزنم
هوس کردم بشینم یه دل سیر گریه کنم
خیلی سنگین شدم
خیلی رو دلم سنگینی میکنه
خیلی دلتنگم
خیلی دلگیرم از عالم
مرحم من هایده و مهستی شده
تازه میفهمم که چی میگفتی و چطوری دلت میگیرفت
الان من همون حالو دارم
موقعی که زنگ زدی پرسیدی چرا صدام اینجوریه؟
خیلی حالم بده ، خیلی بد
با کوچیک ترین دلتنگی کاملا زیر و رو میشم
خیلی تو خودم فرو رفتم
مخصوصا" این روزایی که با مهدی همش حرف از عشق و ازدواج میزنیم همش به یادتم
همش صدا و تصویر تو توی ذهنمه
ساعتایی که با مهدی خلوت میکنیم و صدای موزیک مهستی هم میاد و در مورد بیتا و قضیه ازدواج صحبت میکنند،
با این که مهدی بیش از یک سال هست با بیتا دوست هستش، اما تا همین چند روز پیش که با هم حرفشون شد اصلا" فکر نمیکرد که عاشق بشه و عاشق شده باشه
اما از اون روزی که با اون حال دیدمش و بیشتر صحبتامون به طرف عشق رفت منم داغون شدم
اگه مهدی بیتا رو دوست داره ، اگه مهدی روزی دو بار با بیتا صحبت میکنه، من عاشق یکیم که خیلی ارتباطمون کم اما قویه
من خیلی تحملم از مهدی باید بیشتر باشه
همون چند کلمه ای که باهات صحبت کردم خیلی آروم ترم کرد
اما در همین نزدیکی ها این بغض میترکد و من میشینم زار زار گریه میکنم
خیلی وقته گریه نکردم
باید سبک شم
ازت میخوام بیشتر به یادم باشی که دارم داغون میشم
هر چی ارتباطم با تو کمتر میشه من افسرده و داغون تر میشم
تمام روح و روان من در دست تو هستش
گریه خواهم کرد
گریه قشنگه
گریه سهم دل تنگه
گریه غروره
مرحم این راه دوره
کاش این بغض راحت می کشست راحت گریه میکردم و آروم می شدم، اما حیف، حیف که خدا این نعمتشو از من دریغ کرده، فقط باید زجر بغض همراهم باشه
به یادم باش که پیوسته به یادتم
گریه کن گریه قشنگه
گریه سهم دل تنگه
گریه کن گریه غروره
مرحم این راه دوره
سر بده آواز هق هق
خالی کن دلی که تنگه
گریه کن گریه قشنگه
بزار پروانه احساس
دلتو بغل بگیره
بغض کهنه رو رها کن
تا دلت نفس بگیره
نکنه تنها بمونی
دل به غصه ها بدوزی
تو بشی مثل ستاره
تو دل شبا بسوزی
گریه کن گریه قشنگه
گریه سهم دل تنگه