تبلیغات بلاگ اسکای

من موندم این بلاگ اسکای به چه امیدی این تبلیغات روی وبلاگ ما گذاشته؟

طرف میاد تو وبلاگ رمانتیک و عاشقونه یهو تبلیغ بابا لنگ دراز و پلنگ صورتی میبینه

آخه کی میره از این جور اراجیف بخره؟ اونم تازه خرید اینترنتی و ارسال پستی...

چند تا از این تبلیغات با هم مرور میکنیم 

بازگشت پلنگ صورتی تپل حتما برو بخرش  

تبلیغ فیلم ترسناک و اکشن توی وبلاگ عاشقونه ی من  

30 کارتون نمونه پکیج واقعا استثنایی، تپلی اینم حتما" بخر

داغ داغ، مجموعه فیلم های....

بلاگ اسکای مشکوک میزنه

به عکسشم دقت کن که وسط وبلاگ عاشقونه نمایش داده میشه، واقعا" چقدر رمانتیکه

اینم که دیگه توضیح نمیخواد...

میکی ماوس زبون اصلی ، اینم حتما" بخر، چون زبون اصلیه زبانت تقویت شه

 

اینم گیری که از مدت ها قبل میخواستم به بلاگ اسکای بدم 

آخه مومن این چه تبلیغاییه که میذاری رو وبلاگ ملت؟

نظرات 7 + ارسال نظر
لیلی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ق.ظ

خیلی خستم.خیلی دلم گرفته.بازم غم تو دلم نشسته.هرچی بهش میگم برو
تنهام بذار.از جاش تکون نمیخوره.بهش میگم دلت میاد اینقد منو زجرم میدی؟بهم میخنده.میگه باید بکشی.میگم چرا؟میگه تقدیر تو اینه...
بهش میگم من خنده رو بیشتر از تو دوس دارم میگه همه همینجورن.میگم ولی من همه نیستم میگه تو خود همه ایی...
میگم پاشو برو جا خوش کردی اینجا میگه یه چیزی بهم بده برم..میگه اشکاتو بده برم..من میام دنبال اونا...
میگم پس یه باره همه رو ببر میگه تو باید زجر بکشی...میگم حق نداری اینجور بگی میگه مگه تا حالا غیر از این بوده؟
بهم میگه تو تا حالا همش با من بودی.خودت صدام میکنی.منم میام آرومت کنم.اشکاتو میخوام ببرم که سبک بشی.که سنگینی نکنن..میگه تو هنوز سنی نداری که اینقد اذیت خودت کنی.من میام کمکت..تو یکیو پیدا کردی که منو صدا میکنی تا با هم بهش فک کنیم.
میگه تو هر وقت دلت اینجور میگیره.میخوای گریه کنی سبک بشی.هر وقت از کسی میرنجی.هر وقت بغض میکنی..سریع یادت به اون میفته..وقتی با خودت فک میکنی هیشکی دوست نداره.کم آوردی.هیچ ارزشی واسه کسی نداری هیچ کس به تو بها نمیده یادت میاد که توی این دنیای به این بزرگی میون این همه ادم یکی هست...
یکه هس که منو دوسم داره.به من بها میده.من براش مهمم.یکی هس که اونم به فکر منه.که منم براش همه چیزم..
میبینم راس میگه.این از همه چی من خبر داره.سر درددل باز میشه...میگم من خیلی تنهام.بعضی وقتا که به اون فک میکنم میبینم اونم تو تنهایی من سهیمه ولی تنهاییمو پر نمیکنه.خیلی میخواستم وقتایی که دلم میگیره به جای اینکه تو بیای آرومم کنی دستای اون اشکامو پاک کنه و منو آرومم کنه.میخواستم توی بغل اون باشمو با نوازشای مهربون اون اروم بگیرم..
خیلی دلم میخواست وقتی بغض میکنم با صدای خوشگلش باهام حرف بزنه..
خیلی دلم میخواست بهش ثابت میکردم فقط با اونه که آروم میگیرم...
بهش میگم من خیلی مشکل دارم.اصلا وضع روحی مناسبی ندارم.توکه غریبه نیستی.زود از کوره در میرم.زود عصبی میشم.نمیفهمم طرفم کیه و بهش میتوپم..اینا همش برام عذابه.نمیتونم خودمو کنترل کنم..از همه بدتر زود زود نفسم میگیره..
اگه یه موقع دیگه نفسم بالا نیاد...
خیلی پرخاشگر شدم..فقط با خواهرم میتونم آروم حرف بزنمو ارومم کنه.اما کاش میشد عشقمم کنارم بودو اونم آرومم میکرد..بهش میگم خیلی از دست خودم خستم..بعضی وقتا واقعا از ته دل آرزوی مرگمو میکنم....
میگه اینا درد همه اس باید صبر کنی.درست میشه.میگم من خیلی وقته صبرم تموم شده.دارم عذاب میکشم.نمیتونم.دیگه تاب تحمل ندارم...دیگه جوابی نمیده.جوابی نداره...
امشب خیلی حالم بده..با مامان دعوا کردم.اعصابم داغونه.واقعا نمیتونم خودمو کنترل کنم.تمام وقت همه وجودم داره میلرزه...
خدا یعنی کی تموم میشه؟کی قراره آروم بگیرم؟کی قراره آدم بشم؟؟
چیکار کنم با این همه غمو اشکم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میشه دیگه منو ببری پیش خودت؟؟؟

لیلی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:19 ق.ظ

خوش به حالت اینقدر سرخوشی...

لیلی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:21 ق.ظ

.....
...........
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمیپوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمیبازی
مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی زخود بی خود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ما
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشته آب از سرم دیگر...

لیلی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:25 ق.ظ


بازم شب شدو این دل بیقراره

دلم طاقت دوریتو نداره

ببخش این عاشق پر اشتباهو

به قلب خسته جون بده دوباره

آخه چطور دلت اومد تنهام بزاری

تو بازی زمونه جا م بزاری

تو بی من بودی من بی تو میمیرم

آخه شده بودی عزیز ترینم

شبو غمو منو ابره پاره پاره

اسمون داره واسم یه ریز میباره

رفتیو حالا اشک خیس ابر

گریه هاتو یاد من میاره

یاد چشات داره منو دیوونه میکنه

با غصه ها داره منو همخونه میکنه

اون دیگه طاقت موندن نداره دیوونه یه بیقراره...

لیلی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ب.ظ

مامان من همه زندگی من بوده هست.میدونمم که هرچی باشه هر کاری بکنه بازم مادره.حق داره.خوبی منو میخواد...ولی انگار جدیدا خوشش میاد منو عصبانی کنه.خوشش میاد من بشینم زار بزنم..
گیرای الکی...اگه بدونی چقد به هم وابسته بودیم.روزی نبود که با هم حرف نزنیم ولی حالا حداقل یه روز باید با هم دعوا داشته باشیم سر هر چیز الکی...
بر میگرده دعوام میکنه میگم مامان چرا اینجور میکنی انگار به خودش میاد بعد میاد نازم میکشه که ناراحت نباشم.مامان من خسته هس.دیگه صبر اون موقع هارو نداره.دیگه اون انرژی هاشو نداره...مجتبی من مامان حداقل یه ماه پیشمو میخوام...با منم بگه بخنده..نه که اینجور سر هرچی بتوپه بهم.
نمیفهمی.برو از مامانت از خواهرت بپرس رابطه ی دختر مادری چه جوریه؟؟
من اگه مامانم نباشه میمیرم ولی همه ناراحتی من به خاطر اونه.حالا که بهش نیاز دارم.حالا که بعد رفتن ندا من میمونم و اون حالا اینقد بی حوصله شده زود از کوره در میره..عصبانیت منم به خاطر همینه...
نمیتونم تمرکز کنم درسامو بخونم.بعدم که برمیگرده میخواد رفع کدورت کنه خب منم خجالت میکشم به خاطر اینکه اون داره میاد معذرت خواهی ولی من خیلی مغرورم که قبول کنم.که بخوام من برم معذرت خواهی کنم.
سریع به هم میریزه بعدم اونجور...کاش میفهمیدی.نگرانشم.یه ذره هم مراعات حال منو نمیکنه...مامانم همه چیز من...
واقعا از خدا میخوام بمیرم..درسته توی این سنم.طبیعیه..ولی من اینجور نبودم .من با همه اطرافیانم فرق دارم.نمیدونم فک میکنم من زودتر از اونا بزرگ شدم..چن ساله این غم تنهایی با من بوده هنوزم هست...من جز مامانم کیو دیگه داشته باشم؟ندا که میره.تو هم که ماشاالله...
از دوستم شانس نیاوردم...
واقعا خسته شدم...من خیلی حساس بودم نیگا به چه روزی دارم میفتم...

لیلی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:11 ب.ظ

چه غروب قشنگی..نم نم بارون.باد سرد...جات خالیه کنارم...

علی کرمی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:30 ب.ظ http://dardedoran.blogsky.com

خیلی قشنگ مینویسی در صورت تمایل به تبادل لینک منو مطلع کن متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد