سلام ندا
چطوری ندا؟
خوبی ندا؟
چه خبر ندا؟
چه کارا میکنی ندا؟
درسا چطوره ندا؟ [(Darsa) یه وقت (Dorsa) نخونیش ]
ورودی بهمنی ندا؟
درساتو خوب بخون ندا
آفرین ندا
چیه تعجب میکنی؟
چرا واسه ندا نوشتم؟
این که تعجب نداره
از این به بعد میخوام واسه ندا بنویسم
ندا خیلیم دختر خوبیه
هر روز میخواد بیاد واسم کامنت بذاره
تو که واسم نمیذاری، مجبورم دست به گریبان دیگرون بشم
چی گفتی؟
باشه آقا مجتبی... باشه
حالت خوب نیست؟
چرا حالت خوب نیست؟
خب دلم واست تنگ شده
چیکار کنم
دوست دارم بیشتر باهات در ارتباط باشم
حالا که تو جواب نمیدی منم از این به بعد دوسته ندا میشم
______
تپلی من خب دلم واست تنگ شده و خودمو پیشت لوس میکنم
(البته میدونم همین جوری لوس هستم)
خب ندا رو هم دوسش دارم دیگه
خواهر خانوم خوبمه
هر کی که لیلی جونم دوسش داره منم دوسش دارم
درسته که اذیتش میکنم و اونم اذیتم (منظور همون شوخی کردنه) میکنه
اما نه تو دل من چیزی هست و نه تو کله ی ندا !
شب و روزه دو تا آبجیا بخیر
باشه لیلی خانوم... باشه
باشه آقا مجتبی... باشه (فدای این حرف زدنت)
اومدم بنویسم
نمیدونم چی بنویسم
اصلا واسه نوشتنم برنامه ای ندارم
اما دلیل دارم
دلیلشم اینه که یکی هست هر روز اینجا سر میزنه
و وقتی میفهمم دست خالی از اینجا میره عذاب وجدان میگیرم
پس اومدم که بنویسم
شروع میکنیم تا ببینیم به کجا میرسیم
دیشب که بیرون بودم هوا خیلی خوب بود
هوای صاف صاف که دونه دونه ستاره هارو میشد شمرد
برگشتم خونه و سریع گرفتم خوابیدم
یکی دو ساعتی بود که خوابم برده بود
با صدای بارون روی کانال کولر بیدار شدم
چه بارونی داشت میومد
همین طور بارون از شب ادامه داشت تا صبح
صبحم که من راه افتادم برم طرف دانشگاه همین طور داشت بارون میومد و تا من سوار ماشین بشم خیس آب شدم
تا رسیدم سر کلاس بارون بند اومد
فقط مرضش همین بود که منو خیس کنه
دیشبم خوب نخوابیدم به جاش الان دارم رو صندلی چرت میزنم
قول میدم بیشتر بیام بنویسم و مثل این سری این قدر طول نکشه
از نوادر روزگاره که من 4 روز چیزی ننوشته بودم
اما هر روز سر میزدم که ببینم کامنتی دارم یا نه
بر خواهم گشت