مثل هیچکس

به نابودی کشوندیم تا بدونم
همه بود و نبود من تو بودی
بدونم هر چی باشم بی تو هیچم
بدونم فرصت بودن تو بودی
همه دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی آره... تمومه
همین که اول و آخر تو هستی,
به محتاج تو محتاجی حرومه
پریشون چه چیزا که نبودم
دیگه میخوام پریشون تو باشم
تویی که زندگیمو آبرومو
باید هر لحظه مدیون تو باشم
فقط تو میتونی کاری کنی که
دلم از این همه حسرت جدا شه
به تنهاییت قسم تنهای تنهام
اگه دستم تو دست تو نباشه 

 

احسان خواجه امیری / افشین یداللهی / مثل هیچکس

The Words "I Love You"

There are those who think that love comes with a lifetime guarantee,
But we know from those around us, that this may not always be,
It's the simple things that come between a father and a son,
But when they try to talk, the knives are out before they have begun;

Well that was me, and I have seen the light that shines for eternity,
Because I learned to say the words “I love you;”

So many hearts have been broken by the lies of history,
And so many arms are still open for that final mystery;
We must show respect for all the rest, and what a man believes,
And the one who died upon the cross, well he is the one for me,
And he said “Come with me and you will see the light that shines
For eternity, be strong and learn to say the words “I love you;”

And this endless road that we are on just keeps on going round,
But there's one destination that always is here to be found;

So come with me, and you will see the light that shines for eternity,
Be strong and learn to say the words “I love you,”
Be strong and learn to say the words “I love you,” the words “I love you,” 
The words “I love you,” the words “I love you.”

دلتنگی

سال تحصیلی جدید برای من شروع شده اما چند تا فرق با پارسال داشتم

پارسال وقتی میخواستیم برگردیم خونه، دست جمعی سوار اتوبوس می شدیم و تا خونه وایمیستادیم و حرف میزدیم و حوصلمون سر نمیرفت

بعضی موقع ها هم تو SMS میدادی و یکم به ایستاده بودن من میخندیدی

وقتی می رسیدم خونه تا موقعی که خوابم ببره باهات در ارتباط بودم

نمیدونم اون روزهارو بگم خوش یا این روزا

روزایی که تنها بر میگردم خونه

واسه خودم تنها میشینم و آهنگ گوش میکردم

پارسال که اکیپ دوستامون تو دانشگاه 5-6 نفره بود اما الان فقط منم و مهدی که اون هم در ابتدای برگشت به خونه مسیرش از من سوا میشه

تو راه برگشت خونه که یک ساعتی طول میکشه ساکت میشینم، اهنگ توی گوشم زمزمه میکنه و با دقت به بیرون نگاه میکنم، به همه چی، از زیبایی چند تیکه طبیعت سر راه تا تیکه بیابونی که یه ریل راه آهن از وسط رد شده... سختی کار دست فروش ها سر خیابون...

اما تمام طول روز دلتنگ تو هستم

وقتی هم که میرسم خونه به اینجا سر میزنم و سعی میکنم چند کلامی بنویسم

خودم که این روزهارو بیشتر دوست دارم

حس میکنم پخته تر شدم

کارهام درست تر شده

عشقم نسبت به پارسال بیشتر شده

همه چیه امسال بهتره اما دلتنگی که دارم خیلی زیاده، خیـــــــــلی

چیکار کنم که دوست دارم؟ جز تو کسی به چشم من نمیاد

با اینکه حس دلتنگی آزاد دهندس اما ما به فال نیک میگیریمش

خدا رو شکر میکنیم که کسی تو زندگی ما هست که ارزش دلتنگی رو داره

وقتی دلتنگ میشیم یعنی ما عاشقیم

وقتی دلتنگ میشیم یعنی ما یه عشق داریم

وقتی دلتنگ میشیم یعنی ما فقط دوست داریم عشقمون کنارمون باشه

وقتی دلتنگ میشیم یعنی فقط عشقمون در نگاهمون با ارزشه