شعر زیر شنبه 10 اسفند ماه سال 1387 داخل وبلاگ گذاشته شده، اما این بالا نوشت رو امروز 18 اردیبهشت بهش اضافه کردم...
دلم نیومد این شعر رو پاک کنم و فقط خواستم و گذاشتم بمونه که حال و روز اون موقع های من رو بفهمی، این مجتبی که امروز باهاش صحبت کردی خیلی بهتر از مجتبی روزای سخت اون 2 ماه اوله، به زور خودمو به زندگی عادی برگردوندم و آرامشم برگشت...
تو چشمتون چه قصه هاست نگاهتون چه آشناست
اگه بپرسین از دلم میگم گرفتار شماست
نگاهتون پیش منه حواستون جای دیگست
خیالتون اینجا که نیست پیش یه رسوای دیگست
نفس نفس تو سینه ام عطر نفسهای شماست
اگرکه قابل بدونین خونه دل جای شماست
می میرم از حسادت دلی که دلدار شماست
کاش میدونستم اون کیه که این روزا یار شماست
خوشا به حال اون کسی که توی رویای شماست
شما گناهی ندارین این روزگار بی وفاست
تو خلوت شبونه ام خالی فقط جای شماست
تو جام می تموم شب نقش دو چشمای شماست
لیلی لیلی جان لیلی
قصه ها داری خیلی
من فداتم والا والا
خود میدونی خوشگلی
.
.
سلام
ولنتاینتون بخیر
یه جعبه شکولات قرمز خوشگل و خوشمزه تقدیم بهت
14 فوریه هم رسید
روز عشاق
چی؟
روز عشاق
یعنی چی؟
یعنی روز من و تو
تکرار کن
روز عشاق یعنی روز من و تو
من و تو
مج و لیلی
آها
باریکلا
خب
شوخی بسه
سنگین باش
365 روز دیگه گذشت
یادمه روز عشاق سال قبل رو من کرج بودم
شب خوشی بود
خیلی چیزارو تا حالا دو بار با هم جشن گرفتیم
سالگرد اولین سال آشناییمون بود
تولدت بود
و حالا هم این روز
خیلیه هااااا
یک سال و هشت ماه رو با هم زندگی کردیم
خیلی خوبه
خیــــــــــــــلی
توام خیلی خوبی
همه چی خوبه
همه چی دوست داشتنیه
خاطرات خوب
خاطرات قشنگ
که هیچ وقت شاید واسم تکرار نمیشه
به پاس همه خوبی ها و مهربونی هایی که داری این روز رو بهت تبریک میگم
هیچ که نمیتونم هدیه ای واست بخرم
اما این قلبمو که امانت برده بودی میدمش مال خودت
این قلب من واسه خود خودته
روی گل و صورت زیباتو میبوسم عزیز دلم
به همون اندازه که فکر میکنی دوست ندارم دوست دارم
عشقولک ناز من
دختر ناز مهربون تپل خوشگل خوش اخلاق خوش قلب
مبارکت باشه عجیجم